
کتاب آیین شوهرداری اثر دورتی کارنگی انتشارات دو یار معاصر
تعداد صفحات : 272 صفحه قطع : رقعی جلد : شومیز کاغذ : تحریر سفید مترجم : داوود رستگار یکى از دلایل این که مردها رازهاى مربوطه به شغل خود را با زنان در میان نمىگذارند این است که مىترسند آنان اسرار آنها را حفظ نکنند. بعضى از خانمها به محض آن که خبرهایى را از شوهر خود مىشنوند آنها را در محافل زنانه بازگو کرده و بدین ترتیب نقل مجالس مىشود. «تازگى شنیدى شوهر خانم الیزابت مىخواهد رئیس بانک... . شود، البته بعد از آن که رئیس فعلى بازنشسته شد.» این خبر در آرایشگاه و خیاطى و سالن ورزش و غیره پخش مىشود. چرا؟ چون خانم الیزابت خیلى جاهطلب است و دلش مىخواهد همیشه مورد توجه باشد و دوستانش به او تبریک بگویند. وقتى خبر پس از تغییر و تحولات بسیار به گوش شوهر خانم الیزابت مىرسد، خودش نمىفهمد چرا و چگونه رازش فاش شده است. در مصاحبهاى که با مدیرکل یک مؤسسه بزرگ تجارى داشته به من گفت: «همیشه به کارمندان خود سفارش مىکنم که توى منزل راجع به امور داخلى شرکت با زنهاى خود صحبت نکنند. چون زنها موجوداتى پرحرف هستند که اصلاً نمىتوانند رازدارى کنند.» البته من با عقیدهى این مدیرکل موافق نیستم ولى زنهایى را مىشناسم که در موقع مشاجره با شوهر خود او را تهدید مىکند که اسرارى را که با او در میان گذاشته به همه مىگوید و آبرویش را مىبرد. براى نمونه در جریان مشاجرهاى که خودم شاهد آن بودم خانم که از دست آقا خیلى عصبانى شده بود گفت: «... خودت نبودى به من گفتى اثاثیه و مبلمان خانهى آقاى ایکس را مفت خریدى و کلاه سرشان گذاشتى. حالا دارى به من درس اخلاق مىدهى و مىگویى فلانى را فریب ندهم؟ واقعا که...»

